جدول جو
جدول جو

معنی پر ریزان - جستجوی لغت در جدول جو

پر ریزان
صفت پر ریختن، عمل تولک رفتن مرغ
تصویری از پر ریزان
تصویر پر ریزان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر ریختن
تصویر پر ریختن
پر افکندن: (آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ک)، مجرد گردیدن از علایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر پیمان
تصویر پر پیمان
پیمانه پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برگریزان
تصویر برگریزان
فصل پائیز که برگ درختان میریزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشم ریزان
تصویر پشم ریزان
هنگام ریختن پشم بعض چارپایان چون بز و شتر و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر پیمان
تصویر پر پیمان
فراوان و بسیار از چیزی، پر و پیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگ ریزان
تصویر برگ ریزان
خزان، فصل پاییز که برگ درختان می ریزد، برای مثال شرط است که وقت برگ ریزان / خونابه شود ز برگ، ریزان (نظامی۳ - ۵۱۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر ریختن
تصویر پر ریختن
ریخته شدن پر پرندگان
کنایه از تو لک رفتن
کنایه از عاجز شدن، زبون گشتن، برای مثال آنجا که عقاب پر بریزد / از پشّۀ لاغری چه خیزد؟ (امثال وحکم - ۴۷)، کنایه از مقهور شدن، کنایه از مجرد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگریزان
تصویر برگریزان
((بَ))
زمانی که برگ های درختان به زمین فرومی ریزد، پاییز، خزان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گل ریزان
تصویر گل ریزان
مراسم گلریزی به سر عروس و د اماد یا به سر پهلوان در زورخانه
فرهنگ فارسی معین
رسم گل ریختن به سر عروس و داماد در مجلس عروسی یا بر سر پهلوان در زورخانه، مراسمی ویژه در زورخانه برای جمع آوری پول به منظور کمک به یکی از اعضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
Sweaty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
पसीने से तर
دیکشنری فارسی به هندی
เหงื่อออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پر ریزان کردن
تصویر پر ریزان کردن
تولک رفتن مرغ
فرهنگ لغت هوشیار